دخترکمدخترکم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

برای کسی که وجودش پر از خوبی هاست

سفرنامه مشهد...

 سلام مشتی بهار عزيزكم مامان دوست داشت زودتر از اينا تو رو ببره پيش امام رضا ، اما موقيعتش حالا كه يك ساله هستى جور شد و از يه طرف هم خوشحالم كه الان داريم ميريم كه تو يك سال بزرگتر شدى و بيشتر متوجه ميشى          روز سوم مهر ساعت ١٠:٣٠ شب بليت قطار داشتيم ، اولش كه رسيديم  مثل هميشه كه اول از شلوغى خوشت مياد و دور و برت و نگاه ميكنى تو كالسكه آروم بودى ، مامان عفت برات غذا آورده بود ( سبزى پلو با گوشت ) شامت و كه خوردى و ساعت ١٠ ( ساعت خوابت ) شد شروع كردى به نق نق و بهونه گيرى  ، قطار هم كه تاخير داشت و تا ساعت ١٠:٤٥ تو سالن ايستگاه چرخونديمت تا اعلا...
15 مهر 1393
1